«شعر،
از تو می‌پرسم که چرا
خيابان‌ها نامی‌دارند که نمي‌توانم تلفظ كنم؟
آيا فرهنگ لغاتمان، ما را اختراع می‌کنند؟
لهجه‌هايمان از ما نفرت پیدا می‌کنند؟
بايد مکث کنيم و بکوشيم نام‌مان را بگوييم بی‌آنکه غريبی کنيم
شاعرانمان را ستايش کنيم بی‌آنکه نگران شويم
درويش را،
هر آرزويی  را که در اين نام پيدا می‌شود...
شعر تبعيد است.
یک مهمانی برساخته از سنگ‌ها
خطی نازک ميان صدای ما و گلوی آسمان
شعر،
خاطرات ماست لبريز دفترچه‌ا‌ی رنگ و رو رفته، 
یک نقاشی محو، 
ديوارهايی در حال فروريختن.
بايد فريادهايش را بشناسيم، تا اين‌جا را دريابيم،
برای فريادهايش بايد شعرهايش را،
و  برای شعرهايش
آيا ،
بايد اندوه را شناخت؟ »

                                 ناتالی هندل -  شاعر فلسطینی